داستانی درموردکودکانی که از حرف زدن می ترسند.

سخنی با والدین و متخصصان

دو دوران خردسالی گاهی مشاهده می شود که کودکان هنگام برخورد با غریبه ها، به والدین خود می چسبند و « غریبی » می کنند. بسیاری از والدین وقتی میبینند که فرزندشان در جمع های خانوادگی به آن ها می چسبد یا مایل نیستند به مهدکودک یا آمادگی برود، چاره ای جز صبر و تحمل ندارند. تعدادی از کودکان دوره آمادگی و کلاس اولی در اولین هفته ای که به مهدکودک یا مدرسه می روند و با معلم جدید، کودکان جدید و محیط جدید آشنایی پیدا می کنند، به شکلی غیر عادی آرام و ساکت می شوند. به هر حال، بعضی از این قبیل کودکان با وجود آن که از نظر جسمی توانایی حرف زدن دارند، ولی ماه ها یا سال ها از حرف زدن خودداری می کنند. این کتاب به منظور کمک به کودکانی که به شکل کوتاه مدت یا بلند مدت به اضطراب جدایی مبتلا هستند و خانواده های آن ها نوشته شده است. در این داستان، آنا دختری کودکستانی است که به اصطلاح « لالی انتخابی » دارد. در خانواده با او رفتاری مهربانانه داشته اند و او را رعایت کرده اند و او به خاطر مشکلی که داشته سرزنش یا تنبیه نشده است. مشکل آنا به دلیل « خجالتی » بودن او نیز نیست. در عوض، خواننده یا شنونده این داستان به خوبی با جنبه های مثبت گفتار آنا، از جمله ابراز خود و دوست یابی، آشنا می شوند.

البته، به یاد داشته باشید که همه کودکانی که اضطراب جدایی دارند و از حرف زدن در بیرون خانه خودداری می کنند، مانند آنا به درمان احتیاج ندارند. امیدواریم این کتاب بتواند به همه این کودکان کمک کند که بفهمند تنها نیستند.

برای آشنایی بیشتر با این کتاب می توانید آن را از انتشارات " جوانه رشد " تهیه فرمایید.