حکات پییر کوری « همسر ماری کوری » و دعا:

یک روز « پییرکوری »، یکی از نامزدهای جایزه نوبل، در آزمایشگاهش بر روی میکروسکوپی خم شده بود و در آن نگاه می کرد. دانشجویی وارد اتاق شد و متوجه میکروسکوپ نشد. تصور کرد که پییرکوری مشغمول دعا کردن است. پس آهسته به طرف در خروجی آزمایشگاه رفت، اما پییرکوری او را صدا زد. دانشجوی مزبور گفت: « استاد، تصور کردم که شما مشغول دعا کردن بودید. » پییرکوری با سادگی معمولش گفت: « بله، من مشغول دعا کردن بودم. » و بعد به سراغ میکروسکوپش رفت. سپس اضافه کرد: « همه ی علوم، تحقیقات و مطالعات، دعاهایی هستند که خدا رازهای ابدیش را بر ما آشکار می کند، زیرا خداوند رازهایی دارد و فقط زمانی پرده از آنها برمی دارد که انسان مشتاقانه به جستجوی گشادن آنها باشد. خداوند همه رازهایش را عیان نکرده است، بلکه پیوسته خود، برنامه ها و حقایقش را بر کسانی که به جستجوی آنها هستند متجلی می کند.»

بر گرفته از کتاب : لطفا" گوسفند نباشید.

به اهتمام : محمود نامنی